گسترش بحران در منطقه، تهدیدی که خیلی زود به واقعیت پیوست

چهارشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۲۰

بحران غزه تا کنون به لبنان، یمن، ایران و دریای سرخ سرایت کرده است. قبول این واقعیت که درگیری‌ها به سراسر منطقه گسترش یافته است از سوی جامعه جهانی به سختی مورد بحث قرار می‌گیرد و اقدام مناسبی نیز برای جلوگیری از این روند انجام نمی‌شود.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا روز دوشنبه ۱۸ دی در نشستی مطبوعاتی در دوحه نسبت به افزایش تنش‌ها در منطقه هشدار داد و گفت: «منازعه کنونی به راحتی می‌تواند گسترش یابد و باعث رنج و ناامنی بیشتر شود.»

نشریه بریتانیایی گاردین با برشمردن دلایل گوناگون عبور از مرحله «تهدید گسترش جنگ» در منطقه نوشت ممکن است این جزییات در نگاه اول کم اهمیت به نظر برسند اما در واقع، گویای مسایل بزرگ‌تر و پراهمیت‌تر هستند.

سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه

پس از روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، او در رابطه با خاورمیانه سیاست کاهش حضور در منطقه را در پیش گرفت. از همین رو دولت بایدن تا ماه مارس سال گذشته سفیری در قاهره منصوب نکرده بود. آن‌ها بر این باور بودند که «پرونده عرب» تا حد زیادی بسته شده است.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا درست یک هفته قبل از حملات حماس در یک سخنرانی سرنوشت‌ساز گفت: «خاورمیانه امروز ساکت‌تر از دهه‌های گذشته است.»

طرح دولت بایدن «یکپارچه کردن» منطقه از طریق تشویق عادی‌سازی هر چه بیشتر روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل و در نتیجه منزوی کردن جمهوری اسلامی بود. همان‌طور که ادوارد سعید زمانی گفت: «طبق معمول، مقامات بلندپایه در واشینگتن و جاهای دیگر به گونه‌ای از تغییر نقشه خاورمیانه صحبت می‌کنند که گویی می‌توان جوامع باستانی و جمعیت بی‌شمار آن را مانند بادام زمینی در یک شیشه مخلوط کرد.»

چنین ایده‌هایی تا کنون به نتیجه نرسیده است و حملات هفتم اکتبر، دوباره خاورمیانه را در اولویت دستور کار سیاست خارجی بایدن قرار داد.

کشورهای عربی معمولا به جای اولویت‌های سیاست خارجی دیکته شده غربی، بر اساس محاسبات داخلی و جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای خود عمل می‌کنند.

در نتیجه چنین طرز تفکری، در عرض چند هفته خاورمیانه و اکثر کشورهای جهان عرب به گونه‌ای وارد جنگ شده‌اند که اقدامات ایالات متحده و دیگر متحدان اسرائیل نتوانسته است باعث توقف درگیری‌ها در منطقه شود.

این بحران ناشی از یکی از محورهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است؛ سیاستِ حمایت بی چون و چرا از اسرائیل به عنوان شریک کلیدی ایالات متحده در منطقه که جای هیچ‌گونه بازنگری را باقی نمی‌گذارد.

نیکی هیلی، نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هفته گذشته در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اسرائیل نقطه‌ای روشن در یک منطقه پر التهاب است. هرگز این‌گونه نبوده که اسرائیل نیازمند آمریکا باشد. همیشه این آمریکا بوده که به اسرائیل نیاز داشته است.»

هزینه این رویکرد ایالات متحده، بالا و در حال افزایش است. صحبت درباره «ترس از گسترش جنگ در خاورمیانه» است اما حقیقت این است که این اتفاق «در حال وقوع نیست» بلکه هم‌اکنون آغاز شده است.

اقدامات گروه‌های غیر‌دولتی و نیابتی

جنگ اسرائیل و حماس اکنون به لبنان، یمن، ایران، دریای سرخ و ... گسترش یافته است. از هفته‌ها پیش، حملات متقابل اسرائیل و حزب‌الله در امتداد مرز جنوبی لبنان در جریان است.

در ماه نوامبر، اسرائیل فرودگاه دمشق را هدف قرار داد. هفته گذشته نیز در پی حمله یک هواپیمای بدون سرنشین یکی از رهبران حماس و شش تن دیگر در بیروت کشته شدند.

شبه‌نظامیان حوثی در اعتراض به بمباران غزه، کشتی‌هایی را که به گفته این گروه به گونه‌ای به اسرائیل مرتبط هستند، هدف حمله قرار داده و توقیف کرده‌اند.

این اتفاقات که در بستری از بحران و شکاف‌های موجود میان کشورهای منطقه رخ می‌دهند، خود منجر به وقوع مجموعه‌ای از پیامدهای جدید می‌شوند.

برای مثال حملات حوثی‌ها در دریای سرخ، حمل و نقل تجاری به سمت آمریکای شمالی و اروپا را از آب‌راه اصلی آن منحرف کرده است که بر درآمدهای مصر از کانال سوئز و ثبات این کشور در میانه یک بحران مالی طولانی تاثیر می‌گذارد.

اگر امنیت دریای سرخ تامین نشود، در سطح جهانی شاهد افزایش هزینه‌های تجاری، حق بیمه و ازدحام زنجیره تامین در بازار جهانی کالا خواهیم بود که قبلا به دلیل جنگ در اوکراین نابه‌سامان شده است.

هر اقدامی از سوی آمریکا و متحدانش برای هدف قرار دادن پایگاه‌های حوثی‌ها در یمن، خطر از بین رفتن آتش‌بس ارزشمند در این کشور را به همراه دارد.

از سوی دیگر، اعلان جنگ به اسرائیل از سوی هر یک از این کشورها، برابر با خودکشی خواهد بود.

اقدامات بازیگران غیردولتی، نیابتی‌ها و بی‌ثباتی سیاسی در منطقه می‌تواند فجایع بزرگی را به همراه داشته باشد.

در همین راستا، داعش هفته گذشته مسوولیت مرگ‌بارترین حمله در ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ را بر عهده گرفت. این ادعا حاکی از آن است که یک گروه مغلوب، از نوسانات سیاسی استفاده می‌کند تا خود را مرتبط و پیروز جلوه دهد.

آرون وای زلین، یکی از اعضای ارشد موسسه سیاست خاور نزدیک واشینگتن به ان‌پی‌آر گفت: «داعش چیزی شبیه به جوکر است. هدفش به آتش کشیدن دنیاست. برای آن‌ها تا زمانی که هدفشان تامین شود، اهمیتی ندارد که این دست از اقدامات چگونه صورت می‌گیرند.»

بی‌ثباتی سیاسی در برخی کشورهای منطقه

گروه‌هایی مانند داعش، در بی‌ثباتی و در کشورهایی با حاکمیت ضعیف رشد می‌کنند. آن‌طرف دریای سرخ و در شرق آفریقا، سودان در گیر و دار جنگ است و در حال حاضر دو گروه برای کنترل اوضاع آن در حال تکاپو هستند.

از سوی دیگر وزیر امور خارجه لبنان در مورد ناتوانی در مهار حزب‌الله به بی‌بی‌سی گفت که دولت در بیروت فقط می‌تواند به آن‌ها بفهماند نباید پاسخ دهند: «ما به آن‌ها دستور نمی‌دهیم. فقط در این زمینه با آن‌ها گفت‌وگو می‌کنیم.»

در یمن نیز عملا دو دولت وجود دارند که مناطق مختلف را در شمال و جنوب کنترل می‌کنند.

با در نظر گرفتن این شرایط، تنها یک‌ مساله قطعی در سراسر منطقه وجود دارد: توانایی ایران برای تامین مالی موثر و استقرار نیروهای نیابتی، تسهیلاتی.

تاثیر رسانه‌ها

گاردین در ادامه گزارش خود یادآور شد که خطرات از این بزرگ‌تر هم وجود دارند.

در خلاء قدرت و حضور گروه‌‌بندی‌های نیابتی، به سختی می‌توان تاثیر صحنه‌های جنگ در غزه و کرانه باختری را پیش‌بینی کرد.

الجزیره عربی مراسم تشییع جنازه صالح العاروری، از رهبران سیاسی ترور شده حماس را پخش کرد؛ همان‌طور که شبکه‌های داخلی عربی به‌طور سنتی نماز جمعه هفتگی مکه را پخش می‌کنند.

صدها هزار پناهنده فلسطینی در لبنان، سوریه و اردن زندگی می‌کنند و گفتمان عمومی در سراسر منطقه، از میز شام گرفته تا پوشش روزنامه‌ها تحت سلطه جنگ در غزه، رویدادهای کرانه باختری و تحولات در منطقه است.

تهدید تروریسم همان‌طور که اخیرا در ایران دیده شد، اکنون در حال ظهور است تا جو پر از تنش و احساسی را هدف قرار دهد.

تا پیش از این، ایالات متحده و اسرائیل امیدوار بودند «یکپارچگی» و عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل، به روندی برای مهار ایران و «مرگ آرامِ آرمان فلسطین» تبدیل شود.

این چشم‌انداز بر این ایده استوار بود که کسی نمی‌تواند یک «حرکتِ ناگهانی» انجام دهد؛ حرکتی که باعث ایجاد غرور و توهم در مورد این شود که چه کسی واقعا قدرت را در دست دارد اما حماس آن حمله را انجام داد.

آنچه در پی آن رخ داد، حاکی از اقدامات دولت اسرائیل به‌عنوان یک نیروی تثبیت کننده در منطقه نبود بلکه به‌عنوان یک نیروی تشدید کننده تنش صورت گرفت.

تا زمانی که آمریکا و سایر متحدان غربی با دست روی دست گذاشتن یا ترس از ضربه داخلی نتوانند با این واقعیت مقابله کنند که جنگ در غزه مدت‌هاست مرحله قابل توجیهِ «دفاع از خود» را پشت سر گذاشته است، همه از جمله اسرائیل، بهای گزافی خواهند پرداخت زیرا ممکن است این جنگ به زودی به یک تهدید جهانی تبدیل شود.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
چشم‌انداز با مهدی مهدوی‌آزاد
خبرها
اقتصاد و بازار

شنیداری

پادکست‌ها