۶۳ سال و پنج ماه بعد از اینکه در شمالشرق ایران متولد شد، در ارتفاعات شمالغرب کشور- قرهداغ در سقوط بالگرد کشته شد. این داستان زندگی عضو جوان هیات مرگ است. کسی که ۴۵ سال دنبال آرزوهایش دوید اما رویای آخرش یعنی رهبری، در ارتفاعات قرهداغ آذربایجان دفن شد.
«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده از اول انقلاب تا حالا بهدست شما انجام شدهاست. در آینده جزو جنایتکاران تاریخ از شما یاد خواهد شد.»
این جملهای بود که ۲۴ مرداد ۱۳۶۷ حسینعلی منتظری، قائم مقام معزول روحالله خمینی خطاب به جمعی پنج نفره گفت که بعدها به هیات مرگ مشهور شدند. یکی از آنها معاون ۲۸ ساله دادستان تهران به نام «ابراهیم رئیسی» بود؛ هشتمین رئیسجمهوری در جمهوری اسلامی که عصر روز ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، حدود ۳۵ سال بعد از آن جلسه در یک سانحه هوایی کشته شد و اسرار زیادی را با خود به زیر خاک برد.
ابراهیم رئیسی در آذرماه سال ۱۳۳۹ در مشهد متولد شد، پدرش هم مثل خودش روحانی بود و در پنج سالگی ابراهیم درگذشت. ابراهیم رئیسی تحصیلات ابتداییاش را در مدرسه جوادیه مشهد گذراند، کل تحصیلات غیر حوزوی او همین شش کلاس ابتدایی بود که در مشهد گذراند. بعد از شش کلاس ابتدایی در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه بروجردی قم، که زیر نظر مرتضی پسندیده، برادر بزرگ روحالله خمینی اداره میشد، درس طلبگیاش را آغاز کرد. در واقع وقتی در سال ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی آغاز به کار کرد رئیسی ۱۹ سال داشت و چهار سال از آغاز طلبگیاش میگذشت.
وقتی ۲۰ سالش شد و در حالی که تنها پنج سال از آغاز درس طلبگیاش میگذشت به سمت دادیاری شهرستان کرج منصوب شد، این اولین سمت رسمی رئیسی در جمهوری اسلامی بود.
در سال ۱۳۶۲ و وقتی ۲۲ سال سن داشت و دادستان همدان شده بود، با جمیله علمالهدی، دختر احمد علمالهدی، امام جمعه فعلی مشهد، ازدواج کرد.
ابراهیم رئیسی در ۲۵ سالگی و از سال ۱۳۶۴ به عنوان جانشین دادگاه انقلاب منصوب شد. و سال ۱۳۶۷ هم به عنوان معاون دادستان کل تهران در هیات مرگ حضور پیدا کرد تا چندین هزار نفر را در فاصله مرداد تا شهریور سال ۱۳۶۷ به کام مرگ بفرستد.
بعد از مرگ خمینی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ اولین دادستان تهران در دوران رهبری علی خامنهای بود.
از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ همزمان دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور بود. از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ و در دوران ریاست محمود شاهرودی و صادق لاریجانی در قوه قضائیه، معاون اول قوه قضائیه بود.
مدت کوتاهی از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ دادستان کل کشور شد. از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۳۹۸، با حکم علی خامنهای تولیت آستان قدس را به عهده گرفت. در همین دوره شایعاتی درباره احتمال جانشینی او بعد از علی خامنهای قوت گرفت. به خصوص تصاویری که از جلساتش با سپاهیان منتشر شد و دیداری که با نماینده ویژه پوتین داشت این گمانهزنیها را تقویت کرد.
رئیسی با تغییر ظاهر خود، از جمله پوشیدن لباده به جای قبای سنتیاش و دیدارهایی که با مردم خراسان داشت، بختش را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ امتحان کرد.
مبارزهای مقابل حسن روحانی که با گرفتن حدود ۱۶ میلیون رای در مقابل حدود ۲۴ میلیون رای حسن روحانی، از او شکست سختی خورد.
با خروج پرحاشیه صادق لاریجانی از ریاست قوه قضائیه، ابراهیم رئیسی بعد از ناکامی در رسیدن به ریاست قوه مجریه، با حکم علی خامنهای به ریاست قوه قضائیه رسید.
جایی که در آن با پیش بردن پروژههایی از جمله دادگاههای اکبر طبری، معاون سابق صادق لاریجانی، هم وجهه ضد فساد برای خود ساخت و هم بیش از پیش صادق لاریجانی که از او به عنوان یکی از بختهای جانشینی علی خامنهای یاد میشد را به حاشیه راند.
طی این مدت او سمت مهمی دیگری هم داشت. از خرداد ۱۳۹۱ تا شهریور ۱۴۰۰ دادستان دادگاه ویژه روحانیت بود. دادگاهی که از اولین نهادهای ایجاد شده به دستور روحالله خمینی است و خارج از قوه قضائیه، مستقیما زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی به اتهامات روحانیون رسیدگی میکند.
سال ۱۴۰۰، او دوباره وارد گود انتخابات ریاست جمهوری شد، اما اینبار در یکی از کم رونقترین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی، با وجود نامزدهای کمکی مثل زاکانی و قاضیزاده هاشمی تعداد رایاش را که سال ۱۳۹۶ حدود ۱۶ میلیون بود را به حدود ۱۸ میلیون برساند و بالاخره بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند.
دوران ریاست جمهوری او با یکی از شدیدترین دورانهای رکود اقتصادی و تورم همراه شد و از طرفی، گره مذاکرات کهنه اتمی هم که در زمان روحانی و با خروج ترامپ از برجام پیچیده شده بود، در دوران او پیچیدهتر شد. هرچند او توانست عاقبت با ۱۸ میلیون رای به ریاست جمهوری برسد، اما حاشیههای سخنرانیهای ضعیف و تپق زدنهای گاه و بی گاهش همیشه بر آرزوی جانشینیاش سایه میانداخت.
با گذشت سه سال از ریاست جمهوریاش، شاخصهای اقتصادی در وضعیت کم سابقه قرار گرفتند، شدیدترین موج اعتراضات، اعتصابات و خیزش انقلابی سال ۱۴۰۱ در دوره او رخ دادند و از همه بدتر، تصویر او تا همین حالا با تپقهایی مثل پرپکانی در یادها ثبت شده بود.
او سیام اردیبهشت ۱۴۰۳، در ۶۳ سالگی بدون رسیدن به آخرین آرزویش یعنی رهبری جمهوری اسلامی، درحالی درگذشت، که مردم ایران او را با دو عبارت به یاد سپردند: «هیات مرگ» و «پرپکانی».